معنی فارسی saltmaking

B1

تولید نمک، فرآیند استخراج و تولید نمک.

The process or activity of producing salt.

example
معنی(example):

تولید نمک یک صنعت باستانی است.

مثال:

Saltmaking is an ancient industry.

معنی(example):

هنر تولید نمک برای نسل‌ها منتقل شده است.

مثال:

The art of saltmaking has been passed down for generations.

معنی فارسی کلمه saltmaking

: معنی saltmaking به فارسی

تولید نمک، فرآیند استخراج و تولید نمک.