معنی فارسی salubriously
B1به صورت سالم، به معنای ب نفع بهداشت و رفاه و بهبود سلامتی.
In a way that is beneficial to health; healthily.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با خوردن میوهها و سبزیجات تازه به صورت سالم زندگی میکرد.
مثال:
He lived salubriously by eating fresh fruits and vegetables.
معنی(example):
آب و هوای کوهستان به طرز سالمی خنک است.
مثال:
The climate in the mountains is salubriously cool.
معنی فارسی کلمه salubriously
:
به صورت سالم، به معنای ب نفع بهداشت و رفاه و بهبود سلامتی.