معنی فارسی salvableness

B1

قابل نجات بودن، توانایی در نجات پیدا کردن یا بهبود یافتن از یک وضعیت ناخوشایند یا مشکل.

The quality of being able to be saved or rescued.

example
معنی(example):

قابل نجات بودن وضعیت بستگی به تصمیم‌گیری سریع تیم داشت.

مثال:

The salvableness of the situation depended on the quick decision-making of the team.

معنی(example):

قابل نجات بودن او پس از رویدادهای اخیر زیر سوال رفت.

مثال:

Her salvableness was in question after the recent events.

معنی فارسی کلمه salvableness

: معنی salvableness به فارسی

قابل نجات بودن، توانایی در نجات پیدا کردن یا بهبود یافتن از یک وضعیت ناخوشایند یا مشکل.