معنی فارسی salvoed
B1عمل سالو کردن یا آزاد کردن همزمان موشکها یا پیامها.
The act of firing or launching something in a series or all at once.
- VERB
example
معنی(example):
نیروهای نظامی مجموعهای از آتشبازیها را برای جشنواره سالو کردند.
مثال:
The military salvoed a series of fireworks to celebrate.
معنی(example):
آنها پیامهای خود را به صورت همزمان سالو کردند تا تأثیر بیشتری بگذارند.
مثال:
They salvoed their messages all at once for impact.
معنی فارسی کلمه salvoed
:
عمل سالو کردن یا آزاد کردن همزمان موشکها یا پیامها.