معنی فارسی samesome

B1

اجتماعی از کلمه مشابه، به معنای نقاط مشترک.

Referring to some aspects that are the same; similar.

example
معنی(example):

آن‌ها برخی جنبه‌های مشابه را در علایق مشترک خود یافتند.

مثال:

They found some samesome aspects in their shared interests.

معنی(example):

طبیعت مشابه سرگرمی‌های آن‌ها به آن‌ها کمک کرد نزدیک شوند.

مثال:

The samesome nature of their hobbies helped them bond.

معنی فارسی کلمه samesome

: معنی samesome به فارسی

اجتماعی از کلمه مشابه، به معنای نقاط مشترک.