معنی فارسی samen

B1

یکسانی، کلمه‌ای که به یکسان بودن اشاره دارد.

The quality of being the same; uniformity.

example
معنی(example):

یکسانی در پاسخ‌های آن‌ها نشان می‌داد که همه به یک شکل احساس می‌کنند.

مثال:

The samen in their responses indicated they all felt the same way.

معنی(example):

او یکسانی در نظرات دوستانش تجربه کرد.

مثال:

She experienced a samen in the opinions of her friends.

معنی فارسی کلمه samen

: معنی samen به فارسی

یکسانی، کلمه‌ای که به یکسان بودن اشاره دارد.