معنی فارسی sanatory

B1

بهداشتی، مرتبط با روش‌ها و اقداماتی که برای حفظ یا بهبود سلامت عمومی انجام می‌شود.

Relating to measures and practices aimed at maintaining or improving public health.

example
معنی(example):

اقدامات بهداشتی اتخاذ شده به بهبود سلامت جامعه کمک کرد.

مثال:

The sanatory measures taken improved community health.

معنی(example):

عملیات بهداشتی در اداره بحران‌های بهداشتی عمومی ضروری است.

مثال:

Sanatory practices are essential in managing public health crises.

معنی فارسی کلمه sanatory

: معنی sanatory به فارسی

بهداشتی، مرتبط با روش‌ها و اقداماتی که برای حفظ یا بهبود سلامت عمومی انجام می‌شود.