معنی فارسی sanctificate

B1

مقدس کردن یا به حالت تقدس درآوردن چیزی، به ویژه در زمینه مذهبی.

To make something holy or sacred, especially in a religious context.

example
معنی(example):

کشیش آب مقدس را مقدس می‌کند.

مثال:

The priest will sanctificate the holy water.

معنی(example):

باور بر این است که برخی آیین‌ها می‌توانند مکان را مقدس کنند.

مثال:

It is believed that certain rituals can sanctificate the place.

معنی فارسی کلمه sanctificate

: معنی sanctificate به فارسی

مقدس کردن یا به حالت تقدس درآوردن چیزی، به ویژه در زمینه مذهبی.