معنی فارسی sanctifiedly

B2

به گونه‌ای مقدس یا محترم، به ویژه در گفتار یا رفتار.

In a manner that is holy or respectful.

example
معنی(example):

او به طرز مقدس‌وار درباره سنت‌ها صحبت کرد.

مثال:

She spoke sanctifiedly about the traditions.

معنی(example):

این رویداد به طرز مقدس‌وار و با احترام به همه ارزش‌های فرهنگی برگزار شد.

مثال:

The event was held sanctifiedly, respecting all cultural values.

معنی فارسی کلمه sanctifiedly

: معنی sanctifiedly به فارسی

به گونه‌ای مقدس یا محترم، به ویژه در گفتار یا رفتار.