معنی فارسی saning

B1

فرآیند ضدمیکروبی و تمیز کردن محیط به منظور حفاظت از سلامت.

The act of making safe and hygienic, especially in relation to food or healthcare.

example
معنی(example):

ضدعفونی کردن نواحی که غذا در آنجا تهیه می‌شود بسیار مهم است.

مثال:

Saning the areas where food is prepared is very important.

معنی(example):

ضدعفونی منظم به حفظ یک محیط ایمن کمک می‌کند.

مثال:

Regular saning helps maintain a safe environment.

معنی فارسی کلمه saning

: معنی saning به فارسی

فرآیند ضدمیکروبی و تمیز کردن محیط به منظور حفاظت از سلامت.