معنی فارسی sapience

C1

دانایی و قابلیت استفاده از دانش به شیوه‌ای عاقلانه.

The quality of being wise; possessing deep understanding and knowledge.

example
معنی(example):

دانایی او احترامی بزرگ در جامعه برایش به ارمغان آورد.

مثال:

Her sapience earned her great respect in the community.

معنی(example):

دانایی معمولاً با حکمت و تجربه ارتباط دارد.

مثال:

Sapience is often associated with wisdom and experience.

معنی فارسی کلمه sapience

: معنی sapience به فارسی

دانایی و قابلیت استفاده از دانش به شیوه‌ای عاقلانه.