معنی فارسی sarcophagic

B1

مربوط به عمل خوردن گوشت مرده.

Relating to the consumption of dead flesh.

example
معنی(example):

رفتار سارسوفاژیک آثار اکولوژیکی دارد.

مثال:

Sarcophagic behavior has ecological implications.

معنی(example):

دانشمندان گونه‌های سارسوفاژیک را برای درک نقش‌هایشان در شبکه‌های غذایی مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study sarcophagic species to understand their roles in food webs.

معنی فارسی کلمه sarcophagic

: معنی sarcophagic به فارسی

مربوط به عمل خوردن گوشت مرده.