معنی فارسی sardined
B1به معنی قرار دادن افراد یا اشیاء در فضایی بسیار تنگ و شلوغ به طوری که فشرده شوند.
To be packed tightly into a space, often making it uncomfortable due to lack of room.
- verb
verb
معنی(verb):
To fish for sardines
معنی(verb):
To pack or cram together tightly.
example
معنی(example):
مسافران در واگن شلوغ مترو مانند ساردینها چیده شده بودند.
مثال:
The passengers were sardined into the crowded subway car.
معنی(example):
سال کنسرت با طرفداران مشتاقی که در انتظار اجرا بودند، پر از آدم بود.
مثال:
The concert hall was sardined with eager fans waiting for the show.
معنی فارسی کلمه sardined
:
به معنی قرار دادن افراد یا اشیاء در فضایی بسیار تنگ و شلوغ به طوری که فشرده شوند.