معنی فارسی satiability

B1

حالت یا کیفیت قانع شدن یا اشباع شدن.

The quality of being satiable; capability of being satisfied.

example
معنی(example):

قانع بودن او پس از وعده غذایی فراوان مشهود بود.

مثال:

Her satiability was evident after the generous meal.

معنی(example):

قانع بودن می‌تواند از شخصی به شخص دیگر متفاوت باشد.

مثال:

Satiability can vary from person to person.

معنی فارسی کلمه satiability

: معنی satiability به فارسی

حالت یا کیفیت قانع شدن یا اشباع شدن.