معنی فارسی satisdiction

B1

رضایت، حالتی از اطمینان و خوشنودی به سبب برآورده شدن نیازها و خواسته‌ها.

A state of satisfaction or contentment.

example
معنی(example):

رضایت او در لبخندش مشهود بود.

مثال:

His satisdiction was evident in his smile.

معنی(example):

او پس از کمک به دیگران رضایت عمیقی احساس کرد.

مثال:

She felt a deep satisdiction after helping others.

معنی فارسی کلمه satisdiction

: معنی satisdiction به فارسی

رضایت، حالتی از اطمینان و خوشنودی به سبب برآورده شدن نیازها و خواسته‌ها.