معنی فارسی satrap

B2 /ˈseɪtɹæp/

عنوانی که به حکام محلی در امپراتوری‌های بزرگ قدیم داده می‌شد.

A provincial governor in ancient Persia, often ruling on behalf of a larger empire.

noun
معنی(noun):

A governor of a Persian province.

معنی(noun):

A subordinate ruler.

example
معنی(example):

ساتراپ به نمایندگی از پادشاه بر آن استان حکومت کرد.

مثال:

The satrap ruled the province on behalf of the king.

معنی(example):

در زمان‌های قدیم، ساتراپ در منطقه خود قدرت زیادی داشت.

مثال:

In ancient times, a satrap had significant power in their region.

معنی فارسی کلمه satrap

: معنی satrap به فارسی

عنوانی که به حکام محلی در امپراتوری‌های بزرگ قدیم داده می‌شد.