معنی فارسی saudade
C1سرگشتگی، یک احساس عمیق از دلتنگی و غم برای چیزی که از دست رفته است یا در دسترس نیست.
A deep emotional state of nostalgic longing for something or someone that one loves.
- NOUN
example
معنی(example):
وقتی شهر زادگاهم را ترک کردم، احساسی از سرگشتگی داشتم.
مثال:
I felt a sense of saudade when I left my hometown.
معنی(example):
سرگشتگی معمولاً به عنوان یک حالت عاطفی عمیق توصیف میشود.
مثال:
Saudade is often described as a deep emotional state.
معنی فارسی کلمه saudade
:
سرگشتگی، یک احساس عمیق از دلتنگی و غم برای چیزی که از دست رفته است یا در دسترس نیست.