معنی فارسی saughen

B1

واژه‌ای برای توصیف فرآیند کاهش شدت یا شدت چیزی.

To soften or diminish in intensity.

example
معنی(example):

هنرمند تصمیم گرفت رنگ‌ها را در نقاشی ساغ کند.

مثال:

The artist choose to saughen the colors in the painting.

معنی(example):

او سعی کرد لحن خود را ساغ کند تا او را راحت‌تر کند.

مثال:

He tried to saughen his tone to make her feel more comfortable.

معنی فارسی کلمه saughen

: معنی saughen به فارسی

واژه‌ای برای توصیف فرآیند کاهش شدت یا شدت چیزی.