معنی فارسی saviorhood
B1وضعیت یا حالت نجات دادن دیگران؛ عمل کمک به دیگران در شرایط دشوار.
The state or condition of being a savior, providing help and aid to others in need.
- NOUN
example
معنی(example):
نجاتدهی او در طول سالها توسط کسانی که به آنها کمک کرده بود، شناخته شد.
مثال:
Her saviorhood was recognized by those she helped over the years.
معنی(example):
مفهوم نجاتدهی معمولاً با فداکاری همراه است.
مثال:
The concept of saviorhood is often associated with selflessness.
معنی فارسی کلمه saviorhood
:
وضعیت یا حالت نجات دادن دیگران؛ عمل کمک به دیگران در شرایط دشوار.