معنی فارسی saviorship

B1

عملکرد و نقش نجات‌دهنده‌ای که در هنگام نیاز به کمک به دیگران قدم برمی‌دارد.

The role or function of being a savior, often associated with helping and serving others.

example
معنی(example):

نجات‌دهی او در جامعه به مدت سال‌ها جشن گرفته شد.

مثال:

His saviorship was celebrated in the community for years.

معنی(example):

نجات‌دهندگان بار سنگینی از مسئولیت را در نجات‌دهی خود بر عهده دارند.

مثال:

Saviors take on a heavy burden of responsibility in their saviorship.

معنی فارسی کلمه saviorship

: معنی saviorship به فارسی

عملکرد و نقش نجات‌دهنده‌ای که در هنگام نیاز به کمک به دیگران قدم برمی‌دارد.