معنی فارسی scalpture

B1

اصطلاحی برای ابراز مجسمه‌سازی، به ویژه در زمینه هنر.

A term used in the context of sculpture or three-dimensional art.

example
معنی(example):

هنرمند یک مجسمه زیبا از یک بالرینا ساخته است.

مثال:

The artist created a beautiful scalpture of a dancer.

معنی(example):

مجسمه او جایزه اول را در نمایشگاه کسب کرد.

مثال:

Her scalpture won the first prize at the exhibition.

معنی فارسی کلمه scalpture

: معنی scalpture به فارسی

اصطلاحی برای ابراز مجسمه‌سازی، به ویژه در زمینه هنر.