معنی فارسی scalpriform
B1شکل مشابه به تیغ، معمولا در توصیف اشیاء یا موجودات زنده استفاده میشود.
Having a shape similar to that of a scalpel.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکل اسکالپر فرمی، برای شناسایی مفید بود.
مثال:
The scalpriform shape was useful for identification.
معنی(example):
زیست شناسان ویژگیهای اسکالپر فرمی را در نمونه مشاهده کردند.
مثال:
Biologists noted the scalpriform features in the specimen.
معنی فارسی کلمه scalpriform
:
شکل مشابه به تیغ، معمولا در توصیف اشیاء یا موجودات زنده استفاده میشود.