معنی فارسی scaphocephalus

B2

نوعی از ناهنجاری سر که در آن سر به شکل اسكافوسفالیک تغییر شکل می‌دهد.

A type of head abnormality where the head is shaped like a scaphocephalus.

example
معنی(example):

اسكافوسفالوس معمولاً در برخی از شرایط ژنتیکی مشاهده می‌شود.

مثال:

Scaphocephalus is often observed in certain genetic conditions.

معنی(example):

تیم پزشکی به تحقیق درباره اسكافوسفالوس برای گزینه‌های درمانی بهتر پرداخت.

مثال:

The medical team researched scaphocephalus for better treatment options.

معنی فارسی کلمه scaphocephalus

: معنی scaphocephalus به فارسی

نوعی از ناهنجاری سر که در آن سر به شکل اسكافوسفالیک تغییر شکل می‌دهد.