معنی فارسی scaphocephalism

B2

وضعیتی که در آن شکل سر به دلیل بسته‌شدن زودرس درزهای جمجمه به شکل اسكافوسفالیک در می‌آید.

A condition where the head shape becomes scaphocephalic due to early closure of cranial sutures.

example
معنی(example):

اسكافوسفالیزم می‌تواند در صورت عدم درمان به مسائل مختلف سلامتی منجر شود.

مثال:

Scaphocephalism can lead to various health issues if not treated.

معنی(example):

پزشکان اسكافوسفالیزم را مطالعه می‌کنند تا تأثیرات آن بر مغز را درک کنند.

مثال:

Doctors study scaphocephalism to understand its effects on the brain.

معنی فارسی کلمه scaphocephalism

: معنی scaphocephalism به فارسی

وضعیتی که در آن شکل سر به دلیل بسته‌شدن زودرس درزهای جمجمه به شکل اسكافوسفالیک در می‌آید.