معنی فارسی scarped
B2تراشیده شده، به معنای حذف یا کاهش قسمتی از یک سطح به وسیله فرسایش یا فعالیت دیگر.
Having been shaped or formed by geological processes, especially involving steep slopes.
- verb
verb
معنی(verb):
(earth science) to cut, scrape, erode, or otherwise make into a scarp or escarpment
مثال:
to scarp the face of a ditch or a rock
example
معنی(example):
صخره به وسیله فرسایش در طول سالها تراشیده شده بود.
مثال:
The cliff was scarped by erosion over many years.
معنی(example):
چشمانداز تراشیده شده بود و دامنههای تندی را نشان میداد.
مثال:
The landscape was scarped, revealing steep slopes.
معنی فارسی کلمه scarped
:
تراشیده شده، به معنای حذف یا کاهش قسمتی از یک سطح به وسیله فرسایش یا فعالیت دیگر.