معنی فارسی scarping

B2

تراشیدن، به فرایند شکل دادن یا کاهش قسمتی از سطح اشاره دارد که معمولاً برای جلوگیری از فرسایش یا آماده‌سازی زمین انجام می‌شود.

The process of cutting or shaping a slope or surface, often for construction or landscaping.

verb
معنی(verb):

(earth science) to cut, scrape, erode, or otherwise make into a scarp or escarpment

مثال:

to scarp the face of a ditch or a rock

noun
معنی(noun):

A scarp (cliff caused by erosion).

example
معنی(example):

کارگران در حال تراشیدن دامنه کوه هستند تا برای ساخت و ساز آماده شوند.

مثال:

The workers are scarping the hillside to prepare for the construction.

معنی(example):

تراشیدن لبه‌های زمین به جلوگیری از فرسایش کمک می‌کند.

مثال:

Scarping the edges of the land helps prevent erosion.

معنی فارسی کلمه scarping

: معنی scarping به فارسی

تراشیدن، به فرایند شکل دادن یا کاهش قسمتی از سطح اشاره دارد که معمولاً برای جلوگیری از فرسایش یا آماده‌سازی زمین انجام می‌شود.