معنی فارسی scarplet

B1

نوعی جوشکاری اسکارف کوچک که برای تزئینات استفاده می‌شود.

A small scarph joint used for decorative purposes.

example
معنی(example):

اسکارپلت لبه‌ای دکوری بر روی قفسه ایجاد کرد.

مثال:

The scarplet created a decorative edge on the shelf.

معنی(example):

استفاده از اسکارپلت می‌تواند جذابیت ظاهری قطعه را افزایش دهد.

مثال:

Using a scarplet can enhance the aesthetic appeal of the piece.

معنی فارسی کلمه scarplet

: معنی scarplet به فارسی

نوعی جوشکاری اسکارف کوچک که برای تزئینات استفاده می‌شود.