معنی فارسی scarproof
B1جنس یا مادهای که در برابر زخم شدن مقاوم است.
A material designed to resist or prevent the formation of scars.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پارچهی جدید ضد زخم است و برای فعالیتهای بیرونی عالی است.
مثال:
The new fabric is scarproof, making it perfect for outdoor activities.
معنی(example):
کاپشن ضد زخم او او را از افتادن در حین دوچرخهسواری محافظت کرد.
مثال:
Her scarproof jacket kept her safe from falls while biking.
معنی فارسی کلمه scarproof
:
جنس یا مادهای که در برابر زخم شدن مقاوم است.