معنی فارسی scattiest

B1

کسی که عملکرد فوق‌العاده‌ای در پراکندگی یا عدم تمرکز دارد.

The most disorganized or distracted, especially in behavior.

adjective
معنی(adjective):

Scatterbrained; flighty.

example
معنی(example):

این گربه از همه پراکنده‌تر است و همیشه در حال دویدن است.

مثال:

This cat is the scattiest of all, always darting around.

معنی(example):

در میان بچه‌ها، سارا پراکنده‌ترین بود و از جایی به جای دیگر می‌پرید.

مثال:

Among the children, Sarah was the scattiest, hopping from one place to another.

معنی فارسی کلمه scattiest

: معنی scattiest به فارسی

کسی که عملکرد فوق‌العاده‌ای در پراکندگی یا عدم تمرکز دارد.