معنی فارسی scavage

B1

جسم‌های بی‌ارزش یا آشغال‌هایی که به‌طور نامنظم و بدون نظافت در یک مکان پراکنده شده‌اند.

Refers to garbage or waste that is scattered around an area.

example
معنی(example):

سکابی در حیاط یک هرج و مرج به جا گذاشت.

مثال:

The scavage left a mess in the yard.

معنی(example):

پس از طوفان، در محله یک سکابی وجود داشت.

مثال:

After the storm, there was a scavage around the neighborhood.

معنی فارسی کلمه scavage

: معنی scavage به فارسی

جسم‌های بی‌ارزش یا آشغال‌هایی که به‌طور نامنظم و بدون نظافت در یک مکان پراکنده شده‌اند.