معنی فارسی schismatist

B1

شخصی که انشعاب یا تقسیم را تشویق می‌کند.

A person who promotes schism or division.

example
معنی(example):

یک schismatist می‌تواند تقسیم در یک گروه ایجاد کند.

مثال:

A schismatist can create division within a group.

معنی(example):

او به خاطر دیدگاه‌های رادیکال خود یک schismatist محسوب می‌شد.

مثال:

He was labeled a schismatist for his radical views.

معنی فارسی کلمه schismatist

: معنی schismatist به فارسی

شخصی که انشعاب یا تقسیم را تشویق می‌کند.