معنی فارسی schizothymic
B1ویژگیهایی که به شیزوتیمیا مربوط میشوند، معمولاً در ارتباطات اجتماعی نمایان میشوند.
Characteristic of having a disconnection between emotional and cognitive processes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تمایلهای شیزوتایمیک او اغلب بر روابطش تأثیر میگذاشت.
مثال:
His schizothymic tendencies often affected his relationships.
معنی(example):
افرادی که ویژگیهای شیزوتایمیک دارند ممکن است در بیان احساسات مشکل داشته باشند.
مثال:
People with schizothymic traits may struggle with emotional expression.
معنی فارسی کلمه schizothymic
:
ویژگیهایی که به شیزوتیمیا مربوط میشوند، معمولاً در ارتباطات اجتماعی نمایان میشوند.