معنی فارسی schloss
B1شُلوُس، قلعهای بزرگ و معمولاً تاریخی که به دلیل معماری و زیباییاش معروف است.
A large, usually fortified building or castle, especially in Europe.
- NOUN
example
معنی(example):
قلعه با خندقی وسیع احاطه شده بود.
مثال:
The castle was surrounded by a wide moat.
معنی(example):
آنها در سفرشان به بازدید از قلعه باستانی پرداختند.
مثال:
They visited the ancient schloss during their trip.
معنی فارسی کلمه schloss
:
شُلوُس، قلعهای بزرگ و معمولاً تاریخی که به دلیل معماری و زیباییاش معروف است.