معنی فارسی schlumpier
B1شلپتر، به معنای حالتی که شخصی بیتحرکتر یا بیانگیزهتر از قبل به نظر میرسد.
More lazy, unenergetic, or lacking in enthusiasm than usual.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Looking like a schlump; slovenly or unbecoming
example
معنی(example):
امروز احساس میکنم حتی بیشتر از دیروز شلپ هستم.
مثال:
Today, I feel even schlumpier than yesterday.
معنی(example):
او بعد از بیدار ماندن تمام شب، به نظر میرسید شلپتر از همیشه است.
مثال:
He looked schlumpier after staying up all night.
معنی فارسی کلمه schlumpier
:
شلپتر، به معنای حالتی که شخصی بیتحرکتر یا بیانگیزهتر از قبل به نظر میرسد.