معنی فارسی schoolgirlish
B1مرتبط با ویژگیها یا رفتارهای دختران مدرسهای؛ معمولاً اشاره به سادگی و معصومیت در رفتار.
Pertaining to the characteristics or behavior associated with schoolgirls.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طرز رفتار مدرسهای او او را در بین همسالان محبوب کرد.
مثال:
Her schoolgirlish manner made her popular among peers.
معنی(example):
این کتاب لحظات مدرسهای زندگی نوجوانان را به تصویر میکشد.
مثال:
The book captures the schoolgirlish moments of teenage life.
معنی فارسی کلمه schoolgirlish
:
مرتبط با ویژگیها یا رفتارهای دختران مدرسهای؛ معمولاً اشاره به سادگی و معصومیت در رفتار.