معنی فارسی schoolgirly
B1کسی که رفتار یا سبک زندگی او مرتبط با دختران مدرسه است، معمولاً با ویژگیهای خاص دختربچهها از قبیل سادگی و معصومیت.
Characteristic of a schoolgirl; having the style or qualities typically associated with a girl attending school.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به مهمانی یک لباس مدرسهای پوشید.
مثال:
She wore a schoolgirly outfit to the party.
معنی(example):
تزئینات دارای تم مدرسهای بود.
مثال:
The decorations had a schoolgirly theme.
معنی فارسی کلمه schoolgirly
:
کسی که رفتار یا سبک زندگی او مرتبط با دختران مدرسه است، معمولاً با ویژگیهای خاص دختربچهها از قبیل سادگی و معصومیت.