معنی فارسی schoolmasterishly
B1به سبک یا شیوهای که معلمان معمولاً رفتار میکنند، به ویژه در جملهسازی یا اصلاح دیگران.
In a manner resembling that of a schoolmaster, often authoritative and corrective.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت معلمی صحبت کرد و هر اشتباهی که او انجام داد را اصلاح کرد.
مثال:
She spoke schoolmasterishly, correcting every mistake he made.
معنی(example):
رفتار معلمگونه او دانشآموزان را ناراحت کرد.
مثال:
His schoolmasterishly attitude made the students uncomfortable.
معنی فارسی کلمه schoolmasterishly
:
به سبک یا شیوهای که معلمان معمولاً رفتار میکنند، به ویژه در جملهسازی یا اصلاح دیگران.