معنی فارسی schoolmasterishness
B1خصوصیتی که به شیوهای خاص از معلمان اشاره دارد، معمولاً شامل اقتدار و مدیریت سخت است.
The quality of being like a schoolmaster, often implying authority and strictness.
- NOUN
example
معنی(example):
معلمگونه بودن او در طرز مدیریت کلاس مشهود بود.
مثال:
Her schoolmasterishness was evident in the way she managed the classroom.
معنی(example):
معلمگونه بودن اظهارات او باعث شد همه احساس قضاوت شدن کنند.
مثال:
The schoolmasterishness of his comments made everyone feel judged.
معنی فارسی کلمه schoolmasterishness
:
خصوصیتی که به شیوهای خاص از معلمان اشاره دارد، معمولاً شامل اقتدار و مدیریت سخت است.