معنی فارسی scintillatingly
B2به طرز درخشان و جذاب، که معمولاً برای توصیف اشیاء یا اطلاعاتی استفاده میشود که درخشندگی یا جذابیت خاصی دارند.
In a manner that is dazzling or brilliant; often used to describe something that captures attention through its charm or brilliance.
- ADVERB
example
معنی(example):
ستارهها در آسمان شب به زیبایی درخشان میدرخشیدند.
مثال:
The stars twinkled scintillatingly in the night sky.
معنی(example):
او در طول ارائه به طور درخشانی صحبت کرد و توجه همه را جلب کرد.
مثال:
She spoke scintillatingly during the presentation, capturing everyone's attention.
معنی فارسی کلمه scintillatingly
:
به طرز درخشان و جذاب، که معمولاً برای توصیف اشیاء یا اطلاعاتی استفاده میشود که درخشندگی یا جذابیت خاصی دارند.