معنی فارسی scissorsmith

B1

کسی که تخصص در ساخت قیچی دارد و ممکن است به عنوان صنعتگری شناخته شود.

A craftsman who specializes in the manufacture of scissors.

example
معنی(example):

قلم‌زن قیچی متخصص ساخت قیچی‌های با کیفیت بالا است.

مثال:

A scissorsmith specializes in making high-quality scissors.

معنی(example):

در زمان‌های قدیم، قلم‌زن قیچی یک صنعتگر محترم بود.

مثال:

In ancient times, a scissorsmith was a respected craftsman.

معنی فارسی کلمه scissorsmith

: معنی scissorsmith به فارسی

کسی که تخصص در ساخت قیچی دارد و ممکن است به عنوان صنعتگری شناخته شود.