معنی فارسی sclerencephalia
B1یک بیماری مادرزادی نادر که موجب سفت شدن غیرطبیعی مغز می‌شود.
A rare congenital disorder involving the hardening of brain tissue.
- NOUN
example
معنی(example):
اسکلرنسفالیا یک وضعیت جدی با منشاء مادرزادی است که بر مغز تأثیر می‌گذارد.
مثال:
Sclerencephalia is a serious congenital condition affecting the brain.
معنی(example):
پزشکان در حال بررسی دلایل اسکلرنسفالیا در نوزادان هستند.
مثال:
Doctors are studying the causes of sclerencephalia in infants.
معنی فارسی کلمه sclerencephalia
:
یک بیماری مادرزادی نادر که موجب سفت شدن غیرطبیعی مغز می‌شود.
