معنی فارسی scooshes

B1

فشردن، بین دو سطح، معمولاً به معنای نرم کردن یا مالیدن چیزی با نیروی کم.

To press or squish something softly, typically to manipulate it into a desired shape.

example
معنی(example):

کودک خمیر بازی را بین انگشتانش فشار می‌دهد.

مثال:

The child scooshes the play dough between her fingers.

معنی(example):

او بستنی را در کاسه فشار می‌دهد.

مثال:

He scooshes the ice cream into the bowl.

معنی فارسی کلمه scooshes

: معنی scooshes به فارسی

فشردن، بین دو سطح، معمولاً به معنای نرم کردن یا مالیدن چیزی با نیروی کم.