معنی فارسی scop

B2

شاعر یا سراینده‌ای که تاریخ و داستان‌ها را به وسیله آواز روایت می‌کند.

A poet or minstrel who recited stories and history through song.

example
معنی(example):

اسکوب داستان‌های قهرمانان را در سالن نوشیدنی خواند.

مثال:

The scop sang tales of heroes in the mead hall.

معنی(example):

به عنوان یک اسکوب، نقش او حفظ تاریخ از طریق موسیقی بود.

مثال:

As a scop, his role was to preserve the history through song.

معنی فارسی کلمه scop

: معنی scop به فارسی

شاعر یا سراینده‌ای که تاریخ و داستان‌ها را به وسیله آواز روایت می‌کند.