معنی فارسی scoup
B1عمل برداشتن یا گرفتن چیزی به ویژه به صورت سریع.
To scoop up or to take something with a quick motion.
- VERB
example
معنی(example):
او موفق شد آخرین تکه کیک را بردارد.
مثال:
He managed to scoup the last piece of cake.
معنی(example):
فراموش نکنید که بستنی را در کاسهها بریزید.
مثال:
Don't forget to scoup the ice cream into bowls.
معنی فارسی کلمه scoup
:
عمل برداشتن یا گرفتن چیزی به ویژه به صورت سریع.