معنی فارسی scrabe

B1

به شخصی اطلاق می‌شود که در مرتب‌سازی یا ساماندهی اشیاء مهارت دارد.

A person skilled in organizing or tidying up items.

example
معنی(example):

شخصی که مشغول مرتب کردن کاغذهای نامنظم بود، موفق به این کار شد.

مثال:

The scrabe managed to organize the messy papers.

معنی(example):

او به خاطر توانایی خود در مرتب‌سازی به طور کارا معروف شد.

مثال:

She became well-known for her ability to scrabe efficiently.

معنی فارسی کلمه scrabe

: معنی scrabe به فارسی

به شخصی اطلاق می‌شود که در مرتب‌سازی یا ساماندهی اشیاء مهارت دارد.