معنی فارسی scratchable

B1

قابل خراشیدن، به گونه‌ای که بتوان آن را خراشید یا تحت تأثیر قرار داد.

Capable of being scratched or scraped, usually to reveal something underneath.

example
معنی(example):

استیکر به خاطر تفریح قابل خراشیدن است.

مثال:

The sticker is scratchable for fun.

معنی(example):

این ماده به گونه‌ای طراحی شده است که قابل خراشیدن باشد تا رنگ‌های پنهان را نشان دهد.

مثال:

This material is designed to be scratchable to reveal hidden colors.

معنی فارسی کلمه scratchable

: معنی scratchable به فارسی

قابل خراشیدن، به گونه‌ای که بتوان آن را خراشید یا تحت تأثیر قرار داد.