معنی فارسی screenshotting

B1

عمل تصویربرداری از محتوای نمایش داده شده بر روی صفحه نمایش دستگاه، معمولاً با اهداف خاص مانند ثبت یادداشت‌ها یا به اشتراک‌گذاری.

The action of capturing a screenshot.

verb
معنی(verb):

To take a screenshot of something.

مثال:

To help to improve the software, make sure to screenshot any bugs you find.

example
معنی(example):

تصاویر صفحه گرفتن زمانی که می‌خواهید اطلاعات مهم را به سرعت ذخیره کنید، مفید است.

مثال:

Screenshotting is useful when you want to save important information quickly.

معنی(example):

او در حال تصویربرداری از لحظات مورد علاقه‌اش در تماس ویدیویی است.

مثال:

She is screenshotting her favorite moments from the video call.

معنی فارسی کلمه screenshotting

: معنی screenshotting به فارسی

عمل تصویربرداری از محتوای نمایش داده شده بر روی صفحه نمایش دستگاه، معمولاً با اهداف خاص مانند ثبت یادداشت‌ها یا به اشتراک‌گذاری.