معنی فارسی screwage

B1

تعداد یا کیفیت خرده‌های پیچ و مهره که ممکن است در طی کار باقی بماند.

The amount or quality of screw debris that may remain after work.

example
معنی(example):

خرده‌های پیچ پس از یک پروژه ممکن است نسبتاً شلوغ شود.

مثال:

The screwage can be quite messy after a project.

معنی(example):

تمام خرده‌های پیچ را قبل از ترک محل جمع کنید.

مثال:

Gather all the screwage before leaving the site.

معنی فارسی کلمه screwage

: معنی screwage به فارسی

تعداد یا کیفیت خرده‌های پیچ و مهره که ممکن است در طی کار باقی بماند.