معنی فارسی scrimmaged
B1اسکریمیج کردن به معنی بازی کردن در یک بازی تمرینی میان دو تیم برای افزایش مهارتها و استراتژیها است.
To engage in a practice game or mock match.
- verb
verb
معنی(verb):
To have, or be involved in, a scrimmage.
مثال:
We scrimmaged a few times and then settled into boring drills.
example
معنی(example):
بازیکنان تمام بعدازظهر اسکریمیج کردند تا کار تیمی خود را بهبود بخشند.
مثال:
The players scrimmaged all afternoon to improve their teamwork.
معنی(example):
دیروز، ما در برابر یک تیم رقیب اسکریمیج کردیم تا تواناییهای خود را آزمایش کنیم.
مثال:
Yesterday, we scrimmaged against a rival team to test our abilities.
معنی فارسی کلمه scrimmaged
:
اسکریمیج کردن به معنی بازی کردن در یک بازی تمرینی میان دو تیم برای افزایش مهارتها و استراتژیها است.