معنی فارسی scrimmaging

B1

عمل اسکریمیج کردن به معنی برگزاری یک بازی تمرینی برای افزایش مهارت‌های تیمی و شخصی است.

The act of participating in a practice game or mock match.

verb
معنی(verb):

To have, or be involved in, a scrimmage.

مثال:

We scrimmaged a few times and then settled into boring drills.

noun
معنی(noun):

A scrimmage.

example
معنی(example):

آن‌ها هم‌اکنون در حال اسکریمیج کردن هستند تا برای فصل آماده شوند.

مثال:

They are scrimmaging right now to get ready for the season.

معنی(example):

اسکریمیج کردن به بازیکنان کمک می‌کند تا استراتژی‌ها و تکنیک‌های خود را بهبود بخشند.

مثال:

Scrimmaging helps players to refine their strategies and techniques.

معنی فارسی کلمه scrimmaging

: معنی scrimmaging به فارسی

عمل اسکریمیج کردن به معنی برگزاری یک بازی تمرینی برای افزایش مهارت‌های تیمی و شخصی است.